اینسان حاقلاری

ارائه مقالات شخصی سیامک کوشی

اینسان حاقلاری

ارائه مقالات شخصی سیامک کوشی

در برابر رد صلاحیت ملت آذربایجان چه کنیم؟

در برابر رد صلاحیت ملت آذربایجان چه کنیم؟ 

 

_سیامک کوشی  

پس از اعلام کاندیداتوری آقای اعلمی برای انتخابات ریاست جمهوری حرف و حدیث های زیادی پیرامون حمایت یا عدم حمایت از ایشان در محافل مختلف حرکت ملی آذربایجان بگوش می رسید. موافقان و مخالفان این قضیه هر یک استدلالاتی برای نظر خود داشتند، اما با گذشت زمان، مردم آذربایجان علاقه خود به آقای اعلمی و قضیه حمایت از ایشان را نشان دادند و این خود باعث دلگرمی بسیاری برای حامیان اعلمی شد تا بتوانند بخشی از خواسته های خود را از طریق فرزند دلیر و رشید خود بگوش حاکمیت برسانند.

در برابر رد صلاحیت ملت آذربایجان چه کنیم؟ 

 

_سیامک کوشی 

 پس از اعلام کاندیداتوری آقای اعلمی برای انتخابات ریاست جمهوری حرف و حدیث های زیادی پیرامون حمایت یا عدم حمایت از ایشان در محافل مختلف حرکت ملی آذربایجان بگوش می رسید. موافقان و مخالفان این قضیه هر یک استدلالاتی برای نظر خود داشتند، اما با گذشت زمان، مردم آذربایجان علاقه خود به آقای اعلمی و قضیه حمایت از ایشان را نشان دادند و این خود باعث دلگرمی بسیاری برای حامیان اعلمی شد تا بتوانند بخشی از خواسته های خود را از طریق فرزند دلیر و رشید خود بگوش حاکمیت برسانند. در این مدت تقریبا اجماع قابل قبولی بر سر حمایت از اعلمی بوجود آمد و اکثر فعالین ملی بر حمایت از اعلمی صحه گذاشتند. هر چند باز هم مخالفتهائی از جناحهای مختلف وجود داشت که متاسفانه برخی از این مخالفتها مغرضانه بود. بیم و امیدهای بسیاری مبنی بر تائید و یا عدم تائید صلاحیت آقای اعلمی وجود داشت. با توجه به رفتار قانونی و مدنی حرکت ملی آذربایجان امید می رفت تا حاکمیت نیز حرکت مدنی و دموکراتیک آذربایجان را به رسمیت شناخته و به دور از فضای امنیتی و قوه قهریه، قدمی بسوی حل مشکلات قومیتها بردارد. در حقیقت حاکمیت نظام جمهوری اسلامی ایران با رد صلاحیت اعلمی، دست رد به سینه فعالین مدنی آذربایجان زد و کل ملت آذربایجان را فاقد صلاحیت حضور در انتخابات دانست. در همین روزها بود که فیلم اهانت بار و توهین آمیز جناب خاتمی که همواره از گفتگوی تمدنها دم می زد بصورت وسیع گسترش یافت و بار دیگر خون مردم آذربایجان به جوش آمد. همه کلافه و سردرگم بودند، نه تنها یگانه نامزد آذربایجان برای انتخابات رد صلاحیت شده بود، بلکه اینبار از طرف رده های بالای نظام به شکل فجیعی توهین به ملت آذربایجان، این دیار قهرمان خیز و صلح پرور را مورد لطف قرار داده بودند. خیلی ها را با چشم خود دیدم که وقتی در مورد این فیلم صحبت می کردند، بی اختیار اشک در چشمانشان حلقه می زد و بغض گلویشان را می فشرد. در همین احوال بود که تعدادی از فعالین جنبش دانشجوئی آذربایجان به مراسم سخنرانی آقای انصاری ( یکی از حاضرین در فیلم ) در هتل شهریار تبریز رفتند تا جواب سوال خود را از ایشان بگیرند، که براستی جواب گرفتند. جواب آنها مشت و لگد بود!! وقتی یکی از فعالین معروف و رنج کشیده جنبش دانشجوئی آذربایجان را با سری شکافته و چشمی کبود و صورتی خونین دیدم، یک سوال به ذهنم رسید، ادعای تمدن، دموکراسی، آزادی بیان، آزادی قلم و ... که جناب خاتمی پرچمدار اصلاحات و اطرافیانش از آن دم می زدند، همین بود؟!! نمی دانم شما نیز در آن جلسه کذایی حضور داشتید یا نه. براستی آنهمه دانشجوی فارس زبان به یکباره از کجا آمده بودند؟ من این سوال را بارها از خودم پرسیدم تا اینکه در پایان جلسه جوابش را یافتم. در بیرون هتل 5 اتوبوس منتظر حرکت بسوی تهران بودند!! آنها را آورده بودند تا فعالین ما را کتک بزنند؟!! بعد از آنروز که اتفاقات بر عکس شد و ضرب و شتم فعالین آذربایجان به ضرر خود موسوی تمام شد، حال نوبت سخنان عوام فریبانه و پوپولیستی رسیده، اکنون ادعا می کنند که آن فیلم مربوط به حداقل 1 یا 2 سال پیش است. سوال ما نیز اینست، آیا تاریخ باعث کمرنگ شدن شدت توهین آقای خاتمی به اقوام ایرانی می شود؟! چون فیلم مربوط به هر چند سال پیش است پس نباید مردم آذربایجان به آن اعتراض کنند و یا در مورد آن توضیح بخواهند؟ نکته دیگر اینکه در پوسترهائی که در محلات مختلف توسط موتورسواران به کوچه و خیابان ها ریخته شده، عکس آقای موسوی را در کنار عکس ستارخان و ارک تبریز می بینیم. این بماند که در دوران اصلاحات چه کارهائی برای جلوگیری از تخریب ارک تبریز به عمل آمد و ... . مهم اینست که شنیده ایم موسوی عکس خود را در هر منطقه و استانی در کنار یکی از مشاهیر آن منطقه چاپ کرده است. مثلا در مشهد عکسش را در کنار فردوسی بزرگ مرد مکتب فاشیستی پان فارسیسم می بینیم و ... . آیا این اعمال عوام فریبانه نیست؟ آیا آقای موسوی مردم ایران و آذربایجان را مضحکه و نادان فرض کرده اند؟ اگر ایشان و اطرافیانشان نمی دانند، بدانند که اینجا تبریز است. در این شهر همه شعور سیاسی دارند، تا حدی که یک سبزی فروش محلی، می تواند تحلیلی بسیار قویتر از اطرافیان شما و حتی خود شما ارائه کند. اعمال و رفتار سایر کاندیداها نیز به مانند موسوی ، همه مشهود و قابل فهم است. وقتی که یگانه کاندیدای مردمی و غیر حکومتی از طرف شورای نگهبان رد صلاحیت شد و حال نیز کاندیدای مردمی که واقا درد ملت را بداند و راهکاری برای آن ارائه دهد، وجود ندارد، چاره چیست؟ با این وضعیت برای مردم آذربایجان چه راهی در پیش روست؟ تکلیف چیست، چه باید کرد؟ آیا به کاندیداهائی که بعضا ما را به رسمیت نمی شناسند و یا قصد استفاده ابزاری از ما را دارند، رای دهیم؟ ای ملت فهیم آذربایجان، موسوی و کروبی و ... هیچ فرقی با هم ندارند. شما رای بدهید یا ندهید هیچ فرقی نمی کند کدام یک رئیس جمهور شود. پس در برابر رد صلاحیت آذربایجان از طرف حاکمیت، ما نیز باید با سکوت در انتخابات دهم ریاست جمهوری اعتراض خود را نشان دهیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد